علی اکبرمعلی اکبرم، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

پسر طلای ما

علي اكبرم تو رو امام حسين(ع) دوباره بهم داد

امروز ١٩ شهريور ١٣٩٢ ، ساعت ٥:٣٥ صبح. علي اكبرم ما الان در كربلاي معلا هستيم هتلي كنار بارگاهملكوتي حضرت ابولفضل العباس . اين روزا ديگه حسابي زيارت ميكنيم كه استفاده ي كامل رو از وقتمون كرده باشيم، ولي چون ديشب ديدم كه خيلي خسته بوديو كمبود خواب داشتيو به قول معروف قاط زده بودي ديگه امشب نصف شب نرفتم با بقيه حرم براي نماز صبح كه تو عزيزم يه خواب حسابي بكني. پسر عزيزم ميخوا از يك معجزه اي كه ديروز برام اتفاق افتاد بگم ،واي هنوز هنوزه تنم به لرزه ميافته ديروز دم غروب وارد حرم امام حسين(ع) شديم ،حرم خيلي خيلي شلوغ بود من و تو و ماماني بوديم داخل قسمت خانومها بوديم ، كنار قسمت قفسه ايستاديم كه مفاتيح برداريم وقتي مفاتيح برداشتم يك آن توي ذ...
18 شهريور 1392

كربلا منتظر ماست بيا تا برويم..

گل پسر نازم سلااااااااام....... امروز برات يه خبر خوب دارم .... اگه گفتييييييي...... عزيزم فردا قراره انشالله بريم كربلا زيارت امام حسين......... به همراه پسر خاله هات....گلپسرم بايد قول بدي كه اونجا بچه خوبي باشيو مامانو اذييت نكني و من بتونم راحت زيارت كنم .... كليم دعا براي اينده تو دارم كه توي زندگي ادم موفقي باشي و با ايمان انشالله.... دست باباييو مامانيم درد نكنه كه اين فرصتو برامون محيا كردن خدا پدر مادرشونو بيامرزه.... ميخام برات عكس يه چندتا از خط خطياتو كه روي ديوار كشيديو بزارم چون اون به قول خودت چش چشات خيلي خوشگله
12 شهريور 1392
1